۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۵
تندیس های مقاومت
26 مرداد سال 1369، میهن اسلامى شاهد حضور آزادگان سرافرازى بود که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههاى مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامى خود گذاشتند. آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهاى جسمى و روحى دشمنان ایستادند و روابط اجتماعى جامعه کوچک اردوگاهى خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجههاى مزدوران بعث هراسى به خود راه ندادند. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضىترین کسان به قضاى الهى بودند. اینان سینههایى فراختر از اقیانوس داشتند که از همهجا و همهکس بریده و به خدا پیوسته بودند، آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسیات رهایى یافته بودند.و امروز یادآور بازگشت غرورآفرین مردان و زنان آزادهاى است که پس از تحمل سالها شکنجه و دورى از عزیزان خویش، به وطن بازگشتند و به انتظار میلیونها ایرانى پایان دادند. در این روز، شکیبایى مادران، پدران، همسران و فرزندان این آزادمردان بهبار نشست و سالهاى نگرانى و شوق دیدار به پایان رسید و وعده الهى تحقق یافت: «و بشر الصابرین»نه تنها استقامت آزادگان در اردوگاههاى دژخیمانه رژیم بعث، بلکه صبر و پایدارى خانوادههاى این عزیزان ستودنى است. عرصه پر برکت دفاع مقدس، صحنه حضور مردان و زنان با ایمانى بود که با پیروى از تعالیم عالیه اسلام و تحت رهبرى حکیمانه حضرت امام خمینى(ره) توانستند حماسهاى بهیادماندنى و جاودان از خود به یادگار بگذارند. اینان اگرچه در بازگشت از اسارت، مقتدا و امام خویش را ندیدند، اما با نایب بر حق وى میعادى همیشگى بستند و بر عهد خویش با خون شهیدان پایبند ماندند. آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مکتب انسانساز اسلام و سیره ائمه اطهار و با درسگرفتن از زندگى انقلابى و حماسهساز حضرت زینب(س) که اسوه صبر و پایدارى بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهند و شکوه مقاومت و سرافرازى را بر صحیفه درخشان ایران اسلامى ثبت کنند. بىشک سالها محرومیت این سروقامتان تاریخ باعث شد که آنان امروز بیش از هر فرد دیگرى در مسیر سبز موفقیت گام بردارند و الگو، اسوه و افتخار میهن خویش باشند.درباره علاقه شدید آزادگان به امام راحل، مىشنویم که: یک روز افسر عراقى از اسیر مجروحى که یک بسیجى پانزده ساله بود، پرسید: تو چه اندازه پدر و مادرت را دوست دارى؟ گفت: به اندازه چشمانم. پرسید: خوب تو که بسیجى هستى، رهبرت خمینى را چهقدر دوست دارى؟ گفت: امام خمینى قلب من است، او را به اندازه قلبم دوست دارم. انسان بدون چشم مىتواند زندگى کند، اما زندگى بدون قلب، زندگى ممکن نیست.امام راحل چه زیبا و شایسته در توصیف فرزندان خود فرمودهاند: «اسرا در چنگال دژخیمان خود سرود آزادى و آزادگان جهان آنرا زمزمه مىکنند». آرى، آنان نه تنها اسیر نبودند؛ بلکه آنها دور از هرگونه وابستگىها و دلبستگىها بودند و نداى آزادمردى را به گوش همه جهانیان رساندند.
۹۴/۰۵/۲۵